کد مطلب:35315
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:30
يكي از موانع شكوفائي فطرت «عقل متعارف» است اين موضوع را چگو نه تبيين مي كنيد؟
از موانع شكوفايي فطرت انسان, عقل متعارف است. يعني عقلي كه همه تلاش و كوشش او براي حفظ حيات ظاهر است «يَعلَمون ظاهِراً مِن الحيوة الدُنيا وهُم عَن الاخرة هُم غافِلون» روم/7. [گروهي فقط ظاهري از زندگي دنيا را مي دانند و از آخرت و پايان كار غافلند.] توده مردم چنين نيروي مدرك و فعال را عقل مي نامند!
البته همين عقل متعارف در مراحل اوليه معرفت و شناخت و سير به سوي فضايل, لازم است؛ اما هر مرحله اي نسبت به مرحله بالاتر عِقال است و انساني كه بخواهد به اوج لقاي حق راه يابد, عقل مانع است. چنان كه حضرت ابراهيم(ع) اگر با عقل عادي مي انديشيد, همين عقل عادي براي او عِقال و پاي بند بود و هرگز حاضر نمي شد تن به آتش بسپرد. يا هنگامي كه مأموريت يافت فرزندش را ذبح كند مي گفت: قرباني كردن فرزند مصلحت نيست. اگر خداوند به آن حضرت(ع) ملكوت را نشان داد براي اين بود كه وي در عقال قرار نگيرد و پاي بندي عقل متعارف نشود و به مقام كمال نايل آيد و عالي ترين مقام انساني, يعني امامت را كسب كند. فرمود: «و إذا ابتلي إبراهيم رَبُّه بِكَلمات فَأَتَمهن قال إِنّي جاعلكَ للناس إِماما» بقره/124. [هنگامي كه خدا ابراهيم را با كلماتي گوناگون آزمود و او به خوبي از عهده اين آزمايش ها بر آمد خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم.]
معلوم مي شود خداوند راهيابي به مقام عرفان و شهود غيبي را در مرحله اي قرار مي دهد تا انسان به مقام عالي فنا نايل شود.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.